ناظر اقتصاد: در گزارش بنگاههای نوآور به بررسی مفهوم نوآوری و انواع آن پرداخته شده و اثر اندازه بنگاه بر نوآوری مورد بحث قرار خواهد گرفت.
نوآوری چیست؟
نوآوری زمانی رخ میدهد که ایده به صورت محصول، فر آیند یا خدمتی توسط چرخه فناوری و جویبار نوآوری بتوانند به کمک انجام دگرگونیهای ناپیوسته در سازمان یا جامعه به امتیازهای ناشی از آنها برسند. خلاقیت و نوآوری، استعداد مرموز نزد افراد نیست بلکه فعالیت روزمره برای برقراری روابطی است که قبلاً دیده نشده و برقراری ارتباط بین مسائلی است که به طور معمول در کنار یکدیگر قرار نمیگیری آگاهانه و هدفمند فرصتهای کمیاب به نتیجه رسیدهاند.
اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرایندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد. در ادامه توضیح میدهد که نوآوری هر چیز تجدید نظر شدهاست که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلند مدت رقط یک بار رخ دهد، بلکه فرایندی مستمر و متشکل از فرایند تصمیمگیری سازمانی در تمام مراحل، از توسعه ایده جدید تا کاربردی شدن آن میباشد. ایده جدید اشاره به درک نیاز جدید مشتری یا روش جدید تولید دارد و از طریق جمعآوری اطلاعات با دیدگاه کارآفرینانه توسعه مییابد. در فرایند کاربردی شدن ایده جدید، به صورت محصول، فرایند یا خدمت، به کاهش هزینه و افزایش بهرهوری باید توجه شود.
“به طور کلی نوآوری نامشخص، انباشته ، و جمعی است. عدم قطعیت و نامشخص بودن آن به این معنی است که عوامل مرتبط با نوآوری نمیتوانند پیشبینی شانس موفقیت یا شکست را محاسبه کنند، یعنی نتایج نامعلوم است و بنابراین برای موفقیت نیز باید شکستها را بپذیریم. انباشته به این معنی است که عوامل باید صبور باشند و برای افزایش قابلیتها در دراز مدت تلاش کنند. جمعی بدان معنی است که همه عوامل باید با هم کار کنند و در نتیجه درجه خاصی از ریسک را تحمل کنند؛ از این رو آنها حق دارند سود و بازدهی را نیز به اشتراک بگذارند” (مازوکاتو، b2016، ۷).
تغییرات تکنولوژیکی باعث ایجاد عدماطمینان برای همه بازیگران اقتصادی، چه آنها که مستقیم سرمایهگذاری میکنند و چه کسانی که اثرات آن را تجربه میکنند (مانند بنگاههای رقابتی و کارگران شاغل). این تعهدات استراتژیک طولانی مدت است که موفقیت تغییرات تکنولوژیک را تعیین میکند و این تعهدات نیازمند نوع خاصی از سرمایهگذاری و تامین مالی هستند.
لذا به نوعی تناقضآمیز است که علم اقتصاد از ارتباط بین اختراع، نوآوری، انتشار و تحلیل مالی ریسک و عدم اطمینان و نوع ساختارهای مالی که برای موفقیت بنگاههای نوآور ضروری هستند؛ درک کاملی نداشته باشد. جوزف شومپیتر اولین کسی بود که رابطه قوی بین نوآوری اقتصادی و عملکرد بازارهای اعتباری و سرمایهای آن برقرار کرد.
بحث وی درباره تخریب خلاقانه نقش مهمی در درک اقتصادی این موضوع دارد که چگونه شکل بنگاه به انطباق و رشد اقتصادی کمک میکند. ادعای شومپیتر این است که در یک جامعه سرمایهداری، اعتبار اساسا ایجاد قدرت خرید به منظور انتقال آن به کارآفرین است. بنابراین، نوآوری به سیستم اعتباری نیاز دارد و سیستم اعتباری نتیجه این ضرورت است.
انواع نوآوری
- نوآوری تدریجی
عبارت است از اضافه کردن تغییراتی بر روی مدل کسب و کار یا فناوری های موجود و بهبود آنها. پورتفولیو یک شرکت معمولاً مملو از نوآوریهای تدریجی به عنوان روشی جهت کسب ارزش بیشتر از محل محصولات و خدمات موجود میباشد. نوآوری تدریجی بسیار زیاد، در مواردی که منابع و زمان را به بهبود محصولات و خدمات کم ارزش موجود تخصیص میدهد (در حالی که میتوان این منابع و زمان را به خلق محصولات باارزشتر تخصیص داد)؛ میتواند مهلک و کشنده باشد. سرمایهگذاری کامل بر روی نوآوری تدریجی میتواند سازمان را در مقابل رقابت آسیبپذیر کند. - نوآوری نفوذی
گویای تغییر اساسی در مدل کسب و کار (ربع پایین سمت راست ماتریس تکاملی) یا تکنولوژی (ربع بالای سمت چپ ماتریس تکاملی) میباشد. شرکت کامپیوتری اپل، به صورت تاریخی در حوزه نوآوری نفوذی، با توجه به معرفی نوآوریهای فنی رقابتی، عمل میکند (ربع بالای سمت چپ)، در حالی که شرکت دل با معرفی یک مدل کسب و کار جدید که به صورت مستقیم کالا را به دست مشتری میرساند و دردسرهای سیستم توزیع سنتی را ندارد، در این حوزه بر اساس نوآوری در مدل کسب و کار (ربع پایین سمت راست) عمل میکند. شرکتها در مواجه با این نوآوری، معمولاً با تصمیمات پیچیده و دشواری روبه رو هستند؛ زیرا باید در مورد این که تکنولوژی را تغییر بدهند یا مدل کسب و کار را و همچنین باید در مورد این که چگونه سرمایهگذاری اثربخش بر روی هر دو انجام شود، تصمیمگیری کنند. این ابهام در سازما نها موجب اغتشاش و تعارض سازمانی و استفاده ناکارآمد از منابع خواهد شد. - نوآوری رادیکال
این نوآوری حاصل مدیریت موفق شرکت در مواردی است که به صورت همزمان مدل کسب و کار و تکنولوژی تغییر میکند. یک نوآوری رادیکال مناسب میتواند در محیط رقابتی صنعت تغییرات اساسی ایجاد کند. نوآوریهای رادیکال بیش از حد، میتوانند منابع را هدر داده و موجب شکلگیری انتظارت غیرواقعی در مورد خلق چیزهای جدید در آینده شوند که ممکن است برای شرکت مهلک و کشنده باشند. بدون حمایت قدرتمند از قابلیتها در نوآوریهای تدریجی و نفوذی و ایجاد یک ترکیب استراتژیک از انواع نوآوریها، نوآوری رادیکال میتواند بسیار پرهزینه باشد. باید توجه کرد که ایجاد تعادل و انسجام در پورتفولیو سرمایهگذاری و ایجاد ترکیبات مناسب از نوآوریهای تدریجی، نفوذی و رادیکال برای تطابق با واقعیات شرکت، از اهمیت بسزایی برخوردارند. این مهم نیاز به مدیریت مشخصههای تعاملی مدلهای کسب و کار و تکنولوژی در طی ماتریس تکاملی دارد.
بنگاههای نوآور زنده میمانند
اینکه کدام بنگاه زنده میماند و رشد میکند نتیجه انتخاب هم در بازار محصول و هم در بازار مالی است که اغلب با هم در تعارض هستند و هر کدام با فرآیندهای وابسته به مسیر مشخص میشوند. در واقع، ساختار مالی اقتصاد سرعت و فشارهای فرآیند انتخاب را تعیین میکند و بر فرصتهای مختلف برای یادگیری و دستیابی به توانایی تاثیر میگذارد.
تمایز شومپیتر بین بنگاههای نوآور بزرگ و کوچک این سوال را مطرح میکند که چه نوع سرمایهگذاری برای چه نوع بنگاهی لازم است و وقتی در طول زمان این بنگاهها تغییر کنند نیاز آنها به سرمایه و دارایی چگونه تغییر میکند؟ بنگاههای کوچک نوآور که بر فعالیتهای “اکتشافی” متمرکز بودند، مجبور بودند بیشتر به بازارهای بیطرف به منظور سرمایهگذاری در R&D متکی باشند – با شیوه غالب سرمایهگذاری مخاطرهآمیز که در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ظهور کرد و بجای دولتی بودن بیشتر خصوصی بود.
در عوض، شرکتهای بزرگ، بیشتر بر فعالیتهای “بهرهبرداری و انتفاع” متمرکز شدهاند، و توانستند بر درآمد حفظ شده، وام و همچنین سرمایهگذاران نهادی بزرگ تکیه کنند.
در صنایعی که دانش پایه، ضمنی است، نوآوری قوی و نیرومند نیست، فرصتهای تکنولوژیکی کم و ناچیز هستند و تقلید سخت است، نوآوری و ابتکار با دقت و تمرکز بیشتری همراه است برعکس در صنایعی با فرصتهای بالا، نوآوری قوی و تولید بیشتر بجای فرآیند نوآوری، نوآوریها به سمت کاهش تمرکز متمایل هستند. همچنین بنگاههای بزرگ مبتکران و نوآوران خوبی در صنایع سرمایهبر، تبلیغات طلب و صنایع فشرده هستند (مازوکاتو،b2000، ۱۹)
بنگاهها، حتی آنهایی که اندازه مشابهی دارند، دارای ساختار هزینههای متفاوت هستند و در انواع مختلف بازارها و از طریق انواع مختلف رقابت، شرکت میکنند – این تفاوتها بر نیازهای آنها برای تامین مالی تأثیر میگذارد. جریانهای مالی نه تنها بین بخشها و بین مراحل مختلف در چرخه عمر صنعت، بلکه همچنین در دورانهای طولانیتر انقلابهای تکنولوژیکی متفاوتند.
نقش مالی متغیر در جریان تکنولوژی
پرز یک دیدگاه پویا تاریخی را در مورد نقش مالی متغیر در جریان مسیرهای تکنولوژیکی به نمایش میگذارد و بر ضرورت تأمین مالی «شجاع و جسورانه» برای ایجاد دورههایی از تغییرات رادیکال، زمانی که «سرمایه تولیدی» هنوز به وضعیت موجود پایبند است؛ تاکید دارد. او استدلال میکند که سرمایه مالی نقش اساسی در ایجاد و گسترش انقلابهای تکنولوژیک دارد، زیرا پیدایش انقلابهای تکنولوژیکی یک محیط محافظهکارانه را ایجاد میکنند. او بر این مفهوم است که تغییرات فنی بوسیله انقلابهای پی در پی طی چند دهه بوجود میآید، و دوباره بر یدگاه شومپیتر در مورد دستهبندی کارآفرینی در دورههای خاص تصریح میکند.
دستهبندی تغییرات رادیکال نیز موجب میشود گروهی از سرمایهداران جسور و گاه بیپروا در حمایت از تولیدات کارآفرینان روی کار آیند. بدین ترتیب پرز حبابهای مالی عمده را به عنوان فرایندهای عظیم ایجاد اعتبار برای استقرار هر انقلاب تکنولوژیک تفسیر میکند. و توجه به این نکته لازم است که نوآوری در گروهها رخ میدهد؛ بنابراین، مدلهایی که فرض میکنند متغیرهای مالی و نوآوری را میتوان به عنوان فرایند گاوسی مدلسازی کرد، در اتخاذ ارتباط واقعی بین آنها شکست خواهند خورد.
بررسی ما نشان میدهد که بنگاههای کوچک در صورت تلاش در زمینه R&D رشد بیشتری خواهند داشت. اما این رشد مشروط به تداوم ثبت اختراع است. از سوی دیگر نتایج بررسی ما نشان میدهد که R&D نه تنها نمیتواند رشد را ارتقا دهد بلکه حتی تاثیر منفی بر عملکرد رشد بنگاهها نیز داشته است.
خصوصیات نوآورانه و اندازه بنگاههای نوآور
خصوصیات نوآورانه بنگاهها بر حسب اندازه متفاوت است. به طور کلی، بنگاههای کوچک و بزرگ انواع فعالیتهای نوآورانهای را که در مقیاس، دامنه و کارایی متفاوت هستند، انجام میدهند. این امر به ویژه در مورد شرکتهای داروسازی صادق است که در آنها در دهه۱۹۸۰ بخش جدیدی به نام “بخش تقسیم کار نوآورانه” بوجود آمد در این بخش شرکتهای کوچک بیوتکنولوژی و شرکتهای دارویی کوچک بر روی کشف جدیدی از هسته مولکولی متمرکز شدند در حالیکه شرکتهای بزرگ به گسترش معادله R&D و بازاریابی برای داروها تمرکز دارند.
شرکتهای دارویی جدید کوچک توانستند تحقیقات متمرکزی در زمینههای جدید انجام دهند علاوه بر این، فعالیتهای نوآورانه شرکتها نه تنها در بین گروهها، بلکه در درون گروهها نیز متفاوت است.
بدین صورت که در بین بنگاههایی که اندازه یکسان دارند برخیها نوآوری میکنند در حالیکه برخی دیگر نوآوری ندارند. حتی در میان نوآوران، طیف گستردهای از تفاوتها در قابلیتهای R&D، منابع نوآوری، درجه نوآوری و پایداری نوآورای وجود دارد. بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که اکثر بنگاههای نوآور گاهی اوقات و نه بهطور مستمر در حال نوآوری هستند.
با این حال، تعدادی نوآوران مستمر، منبع بسیاری از نوآوری در هر صنعت هستند. در مورد صنعت داروسازی که در سطح صنعت مورد ارزیابی قرار گرفته است، متوجه میشویم که R&D در رشد کلی شرکت در تاریخ صنعت، موثر بوده است. با این حال، مطالعه دقیقتر انواع مختلف بنگاهها نشان میدهد که تأثیر مثبت R&D تنها در مورد یک گروه از بنگاهها اعمال میشود.
به طور خاص، ما یک رابطه مثبت بین R&D و رشد بنگاه را فقط برای شرکتهای دارویی کوچک پیدا میکنیم. با این حال، تنها بنگاههای کوچک قادر به ثبت اختراع به طور مداوم، میتوانند از مزایای رشد استفاده کنند. از سوی دیگر، برای بنگاههای بزرگ، سرمایهگذاریهای R&D به جای تقویت رشد، رشد را کاهش میدهد. تاثیر متفاوت نوآوری در رشد بنگاههای کوچک و بزرگ پیامدهای مهمی برای سیاستهای دولتی دارد که هدف آن دستیابی به رشد اقتصادی مبتنی بر نوآوری است.
جمعبندی
در جمعبندی این بحث میتوان چنین گفت که بین اندازه بنگاه و نوآوری و رشد در آن الزاما رابطه مستقیم وجود ندارد: ” در حالی که بسیاری از شرکتهایی که داری رشد سریع هستند دارای اندازه کوچکی میباشند، بسیاری از شرکتهای کوچک رشد سریعی نداشتهاند. فورانهای رشد سریع که به نوآوری و ایجاد اشتغال کمک میکنند، اغلب توسط شرکتهایی ظاهر میشوند که از چندین سال پیش وجود داشتهاند و به طور پیوسته رشد میکنند تا اینکه به مرحله جهش میرسند.
در واقع رابطه سیستماتیک بین اندازه شرکت و رشد وجود ندارد. بیشترین تاثیر مربوط به سن بنگاه است: بنگاههای جوان، به طور قابل ملاحظهای هم به ایجاد شغل غیر ویژه و هم ویژه کمک میکنند. اما اغلب بنگاههای نوآور دقیقا همان بنگاههایی هستند که از انواع مختلف سرمایهگذاری مستقیم دولتی سود میبرند، و ارتباط بین اندازه و رشد بسیار پیچیدهتر است.