ناظر اقتصاد: در این مقاله ابتدا به تعریف فقر مطلق و نسبی پرداخته و سپس به تجربیات کشورها در مبارزه با فقر پرداخته میشود. راه های مبارزه با فقر در این کشورها میتواند دلالتهایی برای ایران و بحث مبارزه با فقر داشته باشد.
مقدمه
همه کشورهای جهان با معضل فقر روبهرو هستند. حتی در ثروتمندترین کشورهای جهان هم درصدی از مردم در فقر زندگی میکنند. میزان ابتلا به فقر اما در کشورهای مختلف متفاوت است. در این میان برخی کشورهایی که فقر در آنها نهادینه شده بود توانستند با در پیش گرفتن راهکارهایی مؤثر به درستی به راه های مبارزه با فقر بپردازند و سفره خانوارهایشان را غنیتر سازند. برخی دیگر اما هنوز در این راه به موفقیت محسوسی دست نیافتهاند و میزان فقر در بین خانوارهایشان تفاوتی نکرده است. بررسی راهکارهایی که کشورهای موفق برای حل این معضل در پیش گرفتهاند میتواند نقشه راه فقرزدایی را بیش از پیش کامل کند.
تعاریف فقر
فقر به صورتهای مختلف تعریف شده است البته این تعاریف برحسب مکان و زمان متفاوت از هم بودهاند و بین محققان اختلاف نظر وجود داشته است ولی اکثر این محققان و مفسران در خصوص نیاز به تعریف فقر اتفاق نظر دارند. تانسند در مطالعات خود در خصوص فقر در دهههای ١٩۶٠و ١٩٧٠ تعریفی از فقر ارائه داد که با توجه به دیدگاه وی و یافتههایش بسیار مهم بود و بهطور گستردهای از آن استفاده شد: «افراد، خانوادهها و گروههای جمعیتی را زمانی میتوان فقیر به حساب آورد که با فقدان منابع برای کسب انواع رژیمهای غذایی، مشارکت در فعالیتها و شرایط و امکانات معمول زندگی، مواجه باشند». ( تانسند، ١٩٧٩)
سن در مطالعات خود در سال ١٩٨١ اشاره کرده که کلیه تعاریف صورت گرفته در خصوص فقر به نوعی به محرومیت اشاره میکنند. البته محرومیت خود یک مفهوم نسبی است که ممکن است در مکانها و زمانهای متفاوت کاملاً با هم فرق داشته باشند. بدین معنی که در یک کشور در حال توسعه ممکن است فقر، محرومیت از امکاناتی تلقی شود که برای ادامه حیات ضروری است نظیر غذا، مسکن، دارو. در حالی که در یک کشور توسعهیافته بر محرومیت نسبی از شرایط و امکانات یک زندگی متوسط دلالت دارد. راه های مبارزه با فقر در این کشورها از محرومیت زدایی میآید.
بوت و راونتری دو نفر از پیشگامان مطالعات راه های مبارزه با فقر در کشور انگلستان در اواخر قرن نوزدهم سعی کردند که یک تعریف مناسبی از فقر ارائه دهند. این دو تلاش کردند که بین فقر مطلق و فقر نسبی تمایز قائل شوند. فقر مطلق یک موضوع عینی است و متضمن تعریف علمی که بر پایه حداقل معاش شکل گرفته است و منظور حداقل نیازهایی است که برای حفظ زندگی لازم است.
فقر مطلق و فقر نسبی
فقر مطلق به عنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف شده است. اگر فردی در سطحی کمتر از این حداقل باشد توان لازم را برای ادامه زندگی نخواهد داشت. براساس این تعریف این تناقض پیش میآید که چگونه افراد بدون داشتن حداقل نیازهای اولیه قادر به زندگی خواهند بود؟ جواب این سؤال مطابق با نظر نظریه پردازان فقر مطلق، این است که آنها برای مدت طولانی زنده نخواهند بود و اگر برای آنها حداقل معاش فراهم نشود از گرسنگی خواهند مرد و شاید در کشوری نظیر بریتانیا در زمستان یخ خواهند زد (خدادادکاشی و دیگران، ۱۳۸۱).
فقر مطلق
بنابراین تعریف، فقر مطلق بستگی به چگونگی تعریف حداقل معاش دارد. برای این کار لازم است بدانیم مردم به چه چیز نیاز دارند و با دسترسی به چه میزان از کالاها و خدمات مشکل فقر آنها برطرف خواهد شد. این نوع ایده از فقر مطلق یا حداقل معاش با آخرین کار بوت ( ١٨٨٩) و روانتری (١٩٠١ و ١٩۴١) مرتبط است. جدول زیر نشان دهنده جمعیتی از جهان است که روزانه زیر ۱.۹ دلار درآمد دارند.
جدول ۱: جمعیت با زیر ۲ دلار درآمد روزانه کشورهای منتخب
کشور | درصد جمعیت زیر ۲ دلار درآمد در روز |
هندوراس | ۱۶ |
بنگلادش | ۱۴.۸ |
بولیوی | ۷.۱ |
اندونزی | ۶.۵ |
کلمبیا | ۴.۵ |
اکوادور | ۳.۶ |
پرو | ۳.۵ |
پاناما | ۲.۲ |
منبع:knoema, 2017
طبق آمارهای موجود، در ایران خوشبختانه مهرومومهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ درصد بسیار ناچیزی از جمعیت زیر ۲ دلار در روز درآمد داشتهاند؛ و در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ به ترتیب ۰.۱ و ۰.۲ درصد جمعیت روز خود را با کمتر از ۲ دلار سپری کردهاند (نمودار شماره ۱)

منبع:knoema, 2017
فقر نسبی
در مقابل فقر مطلق فقر نسبی قرار دارد که یک موضوع نسبی است که در آن داوریها بر تعیین سطح فقر مؤثر است. فقر نسبی به عنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده میشود، تعریف شده است. در فقر نسبی که ناشی از اختلاف شدید درآمدی است فقر صرفاً ناشی از فقدان منابع جهت تأمین نیازهای اساسی نیست بلکه ناشی از کمبود منابع فرد جهت دسترسی به حداقل استاندارد زندگی جامعه است؛ بنابراین در تعریف فقر نسبی به نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه میشود.
به منظور دستیابی به عمق نابرابری در توزیع درآمد (مصرف) بین افراد یا خانوارها میتوان درصد کل درآمد دریافت شده توسط فقیرترین قشر جامعه را با درصد درآمد دریافت شده توسط ثروتمندترین قشر مقایسه کرد. البته باید توجه داشت که این مفهوم در کشورهای مختلف به صورتهای مختلف تعریف میشود و در طی زمان بر اثر تحولات اقتصادی نیز تغییر یافته است.
شاخص های فقر
هفرنان و میسچرلی (۲۰۰۸) در یک بازبینی عمیق و دقیق از ۵۷۸ مطالعات انجام شده توسط دولتها و انجمنها از سال ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۰۰ در مورد راه های مبارزه با فقر، ۱۵۹ تعریف فقر را تجزیه و تحلیل نمودهاند. آنها تعاریف متعدد فقر را در قالب هفت شاخه اصلی طبقهبندی کردهاند.
- معیارهای فیزیکی: غذا، آب، سلامتی.
- معیارهای اقتصادی: خط فقر، درآمد کم، بیکاری.
- معیارهای سیاسی: قوانین، فقدان مشارکت سیاسی انجمنها، آزادی بیان افراد.
- معیارهای مواد اولیه: سکونت، پوشاک.
- معیارهای اجتماعی: فقدان شأن اجتماعی، فقدان زندگی اجتماعی، ناتوانی در شرکت در تشکلهای اجتماعی.
- معیارهای نهادی: ناتوانی در دسترسی به خدمات از قبیل خدمات بهداشتی و آموزشی.
- معیارهای روانشناختی: احساس و باور به فقیر بودن.
چمبرز (۲۰۰۶) در یک مطالعه بر روی چیستی فقر و راه های مبارزه با فقر، پنج تعریف ارائه شده در مورد فقر را مورد بررسی قرار داده است. یکی از تعاریف، فقر را دارای ابعاد دوازدهگانهای میداند که این ابعاد تشکیل یک شبکه پیچیده داده و تأثیر متقابل بر یکدیگر میگذارند.

بررسی مدل های مفهومی کارآفرینی و راه های مبارزه با فقر
پراهالاد (۲۰۰۴) در کتاب ثروت در جامعه قعر هرم، بر این باور است که اگر ما تفکری که میگوید فقرا قربانیان و یا نیروهای بارکش جامعه هستند، کنار بگذاریم و آنها را به چشم کارآفرینان خلاق، مصرف کنندگانی هوشمند و بهبود پذیر نگاه کنیم دنیای جدیدی از فرصتها پیش رویمان باز میشود. چهار میلیارد نفر میتواند موتور محرک جدیدی از تجارت جهانی و کامیابی باشند. این تفکر میتواند منبعی از نوآوری باشد.
خدمت به فقرا نیازمند نوآوری در فناوری، اطلاعات، خدمات و الگوهای تجاری است. توسعه بازار در جامعه قعر هرم، همچنین میتواند باعث به وجود آمدن میلیونها کارآفرین جدید در سطوح مختلف، از زنان به عنوان کارگران توزیع کننده کالا گرفته تا کارآفرینان در شرکتهای کوچک در سطح دهکدهها، میشود. این شرکتهای کوچک به نوعی بخشی از اکوسیستم مبتنی بر بازار میشوند که به نوآوریهای هدایت شده و سازمانیافته نیازمندند. پراهالاد برای این گفتههای خود چندین فرضیه را مد نظر قرار میدهد و بیان میکند این فرضیات در اثر تجربه و مشاهده مستقیم در این مناطق فقیرنشین و شرکتهای در تعامل با آنها، قابل پذیرش هستند. برخی از این فرضیات عبارتاند از:
بازارهای قعر هرم، بازارهای هوشمندی هستند: برخلاف فرضیه حاکم که بیان میکند فقرا در رابطه با کالایی که مصرف میکنند، هوشیار نیستند، برعکس در این رابطه فقرا بسیار هوشیارند و این هوشیاری در حد افراطی است.
بازارهای قعر هرم به یکدیگر متصلاند: برخلاف دیدگاه عمومی، مصرف کنندگان جامعه قعر هرم در شبکهای به هم پیوسته قرار دارند. آنها در جستجوی منافعی هستند که از این شبکه اطلاعرسانی قابل حصول است.
مصرفکنندگان جامعه قعر هرم به سهولت و باکمال میل فناوریهای پیشرفته را میپذیرند: برخلاف باور عمومی، مصرفکنندگان قعر هرم فناوریهای پیشرفته را میپذیرند.
قفل فرصتها در راه های مبارزه با فقر
پراهالاد (۲۰۰۴) بیان میکند قفل فرصتهای موجود در جامعه قعر هرم باز نمیشود مگر اینکه شرکتهای کوچک و بزرگ، دولتها، سازمانهای غیردولتی، آژانسهای توسعه و خود فقرا با دستور کار مشترک با یکدیگر کار کنند. کارآفرینی در مقیاس وسیع، کلید اصلی این امر است که نهایتاً توسعه کارآفرینی در جامعه قعر هرم به توسعه اقتصادی و تحولات اجتماعی منجر میشود.
سینگر (۲۰۰۶) در مقالهای با عنوان استراتژی کسب و کار و ریشهکنی فقر بیان میکند که فعالیتهای کارآفرینانه میتواند تأثیر مثبت یا منفی بر کاهش فقر داشته باشند. به همین منظور کارآفرینان باید با یک رویکرد استراتژیک برای کاهش فقر اقدام به فعالیت نمایند و با یک نگاه عمیق و موشکافانه به اثرات و تبعات یک کسب و کار نگاه کنند تا بتوانند هر چه بیشتر اثرات منفی بر کاهش فقر را کاهش دهند. این نگاه عمیق باید بر روی نگرشها، صورت جلسات، تصمیمات، نوع همکاریها با دولتها و گروههای مردمی و مؤسسات بینالمللی و… سایه بگستراند.
تاثیر کارآفرینان در راه های مبارزه با فقر
تأثیرات اقدامات کارآفرینان میتواند بر فقر مالی ناشی از کمی درآمد باشد یا فقر فرهنگی یا مهارت باشد. بدین گونه که این اقدامات میتواند باعث افزایش مهارتها و توانمندیهای فقرا شود. در این مقاله آمده است که فعالیتهای کارآفرینانه میتواند تأثیر مثبت یا منفی بر نوع فقر داشته باشند. که این انواع فقر میتواند ناشی از درآمد، دارایی، فرهنگ و… باشد.
جدول ۲. تأثیرات فعالیتهای کارآفرینانه بر فقر
تأثیر بر | تأثیر مثبت | تأثیر منفی |
انواع فقر | فراهم کردن شغل | برده کشی از فقرا |
افزایش مصرف جهانی | کاهش درآمد محلی | |
تولید و اشتراک دانش | نشر ندادن دانش | |
تولید فرهنگ جدید | تخریب فرهنگ سنتی | |
محافظت از محیط | تخریب محیطزیست | |
دولت (تأثیر مستقیم) | پرداخت مالیات | مالیات ندادن |
بازبینی قوانین | کاهش مالیات | |
تثبیت دولت | افزایش فساد اداری | |
ایدئولوژی | تحقق رویاها | خیالپردازی با اهداف واهی |
تقویت ارزشآفرینی | استعمار ذهنها، برده کشی | |
تقویت اقدامات بشردوستانه | ترویج فرهنگ ازخودبیگانگی |
(سینگر، ۲۰۰۶)
اما راه حل و راه های مبارزه با فقر؟
در راه های مبارزه با فقر، راهحل شکستن این چرخه و بیرون آمدن از این تله در راهکارهای کارآفرینانه نهفته است. چراکه فعالیتهای کارآفرینانه علاوه بر رشد اقتصادی مناطق محروم باعث افزایش مهارت فقرا میشود. این چنین زمینه مساعدی برای شروع کسب و کار توسط خود فقرا و خروج از مصرفگرایی، فراهم میشود؛ بنابراین کارآفرینان میتوانند نقش ارزندهای در کاهش بیکاری و کاهش فقر ایفا نمایند. طبق چارچوب مفهومی شکل زیر فعالیتهای کارآفرینانه میتوانند مانند کاتالیزوری برای افزایش رشد اقتصادی ایران و رشد اجتماعی عمل نمایند.

سرمایه کافی است؟
باردلی و همکاران (۲۰۱۲) در مقالهای با عنوان «سرمایه کافی نیست: نوآوری در توسعه اقتصادی» بیان میکنند که کارآفرینان اجتماعی و کارشناسانی که قصد مداخله توسعهای در مناطق فقیرنشین دارند، عموما بر تأمین منابع مالی و سرمایههای پولی برای کاهش فقر تأکید دارند. در صورتیکه با بهره گیری از خلاقیت و نوآوری میتوان فرصتهای جدیدی را خلق و از آنها بهره برداری نمود. آنها با بررسی کردن ۲۰۱ شرکت کوچک، که با تأمین اعتبارات خرد راه اندازی شده اند، دریافتند که نوآوری به عنوان یک متغیر میانی، سرمایههای مالی، انسانی و اجتماعی را به کارایی کسب و کار ارتباط میدهند.

جمعبندی
در یک جمعبندی کلی، بایستی گفت که یکی از راه های مبارزه با فقر در مناطق و کشورهای محروم این است که به جای تأکید صرف بر سرمایههای مالی، توجه کارآفرینان را به افزایش خلاقیت و نوآوری معطوف نمود و کسب و کارهای اجتماعی را با تاکید بر فقرا افزایش داد.