ناظر اقتصاد : ایده هدفمند سازی یارانه ها که در دولت دهم اجرا شد، ایده درستی بود؛ منتها ۵ خطای مهلک در مرحله اجرا، باعث شد طرح به انحراف کشیده شود:
۱- مصارف به منابع گره زده نشد. پس از اصلاح قیمتی، بخشی از عواید حاصل نسبت به قیمتهای گذشته، بایستی وارد صندوقی میشد و بجای رقم ثابت ۴۵۵۰۰ تومن، هر آنچه در صندوق بود باید توزیع میشد. یعنی کل عواید اصلاح قیمتی باید مساوی میبود با کل یارانه نقدی توزیعی. منتها بجای گره زدن مصارف و منابع، دولت رقم ثابتی برای یارانه ماهانه تعیین کرد، که بعد منجر به کسری بودجه شد.
۲- میزان یارانه کارشناسی نبود. ارزیابی سازمان برنامه این بود که در سال اول، پرداخت ماهی ۱۹۰۰۰ تومن یارانه نقدی مقدور خواهد بود. منتها رئیس جمهور وقت، سرخود رقم ۴۵۵۰۰ تومن رو دستور داد. لذا بجای کاهش مشکلات بودجه، هدفمند سازی یارانه ها مشکلات بودجه رو مضاعف کرد. علاوه بر آن، حمایتهایی که قرار بود از صنایع صورت بگیرد هیچوقت محقق نشد، چون منابع حتی برای ۴۵۵۰۰ هم کافی نبود.
۳- قیمتها شناور نشد. مثلا برای بنزین قیمت ثابت ۱۰۰۰ تومان تعیین شد. با توجه به تورم، ارزش آن ۱۰۰۰ تومانی که بابت بنزین پرداخته میشد هر روز کمتر میشد. لذا بعد از مدتی باز قیمت بنزین عملاً یارانهای شد. بدین ترتیب، هم یارانه نقدی پرداخت میشد و هم یارانه مستتر در قیمت.
این در حالیه که با انتقال یارانه از سمت عرضه به سمت تقاضا، قیمت همه چیز، اعم از حاملهای انرژی، باید تعادلی شود. قیمت تعادلی هم الزاماً شناور و متغیره. مثلا سوخت، شاید یه روز ۲۰۰۰ تومن باشه، یه روز ۲۰۱۲ تومن، یه روز ۱۹۸۷ تومن.
۴- هدفمند سازی یارانه ها یکشبه اجرا شد، در حالیکه انتقال نظام حمایتی از سمت عرضه به سمت تقاضا باید به تدریج ظرف دو سه سال انجام شود. علت آن این است که همه ما ذینفعان وضع موجود هستیم. یعنی خودمان را با وضع کنونی، ولو وضعی غیربهینه، وفق دادهایم. اگه این وضع ناگهان تغییر کند، همه ما متضرر میشیم. حرکت از وضع غیربهینه کنونی به وضعیت بهینه، باید به تدریج صورت بگیرد تا همه ما فرصت کنیم خودمان را با شرایط جدید هماهنگ کنیم و از اون نفع ببریم.
۵- هرکس یارانه دریافت میکرد، مبلغ ثابتی دریافت میکرد. بدین ترتیب فرق بین دریافت و عدم دریافت یارانه زیاد بود، لذا هیچکس حاضر به انصراف نبود. یارانه پرداختی باید تابعی از درآمد و ثروت فرد باشد، بنحوی که فقیرترین اشخاص بیشترین یارانه را دریافت کنند. اگه بعنوان مثال دهک دوم ۸۰٪ دهک اول یارانه میگرفت، و دهک سوم ۸۰٪ دهک دوم یارانه میگرفت و … دهک دهم ۸۰٪ دهک نهم یارانه میگرفت، اولا اختلاف دریافتی دهکهای مجاور کم میبود، ثانیا عواید دهک دهم به یک هفتم عواید دهک اول تقلیل پیدا میکرد.
جمع بندی
? اصل هدفمند سازی یارانه ها به خودی خود ایده درستی بود.
? اما اجرای دولت دهم، ۵ خطای مهلک داشت.
? اگر یارانهها را از سمت عرضه به سمت تقاضا نبریم، دیر یا زود به بنبست میخوریم و به سراغ بانک مرکزی میرویم. اگه کار به آنجا بکشد، ونزوئلایی میشویم.
? دو راهی ونزوئلایی شدن یا نشدن پشت سر ما نیست، بلکه روبروی ماست. برای اجتناب از مسیر ونزوئلا، باید یارانهها رو بدون ارتکاب ۵ اشتباه بالا، نقدی کنیم.